سلام یه موضوعی هست که خیلی چن وقته ذهن منو مشغول کرده یه دختره ای بود تو دانشگاه ما که خیلی شر بود با هر کی امکان داشت لاس میزد به قول معروف واسشم آبرو مهم نبود نمیگم خودم خیلی ادم خوبیم ولی یه چیزایی واسم مهمهاین دختره از اینایی بود که زیاد ارایش میکرد و کلا شکل عروس میکرد خودشو و...این خانوم یه روز میره بانک کارمند بانک ایشونو میبینه و ادرس این خانومو از رو فیشش برمیداره و از این شهر به اون شهر خواستگار میفرسته(موقعیته شغلی پسره که منم با همچین ادمی باشم ارزو یمن بود)بدون هیچ تحقیقیاین خانوم ان قد تو دانشگاه ما تابلو بود که منی که سرم به کار خودمه ا دل تنهای من...
ادامه مطلبما را در سایت دل تنهای من دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : malakaha بازدید : 21 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 18:54