دل تنهای من

ساخت وبلاگ
سلام دوباره به مشکل جدیدی برخوردم و وضع روحیم اصلاخوب نیسش من یه سال محکم درس خوندم تلاش کردم هم ازادقبول شدم هم سراسری بابام گف واسه سراسری راهش دوره ازادم گفتن هزینه اش بالا درمیاد. خیلی تلاش کردم کاش اجازم دست خودم بود برنامه داشتم میرم شهر دیگه کار پیدا میکنم ریکاوری میشم مستقل میشم ولی نشدخیلی داغونم باید بمونم خونه عذابهای مادرم روتحمل کنم خدایا زیاد تلاش کرده بودم حقم این نبود اخه خونمون جهنمه به خدا گفته بودم فقط همین یه سالو کیف کنم بعدش حاضرم هر بدبختی رو تحمل کنم. مادرم نافرم ازارم میده مقایسه با دیگرا بددهنی هاش تهمتاش اگه خونه بمون دل تنهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت دل تنهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : malakaha بازدید : 22 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 14:16

سلام یه موضوعی هست که خیلی چن وقته ذهن منو مشغول کرده یه دختره ای بود تو دانشگاه ما که خیلی شر بود با هر کی امکان داشت لاس میزد  به قول معروف واسشم آبرو مهم نبود نمیگم خودم خیلی ادم خوبیم ولی یه چیزایی واسم مهمهاین دختره از اینایی بود که زیاد ارایش میکرد و کلا شکل عروس میکرد خودشو و...این خانوم یه روز میره بانک کارمند بانک ایشونو میبینه و ادرس این خانومو از رو فیشش برمیداره و از این شهر به اون شهر خواستگار میفرسته(موقعیته شغلی پسره که منم با همچین ادمی باشم ارزو یمن بود)بدون هیچ تحقیقیاین خانوم ان قد تو دانشگاه ما تابلو بود که منی که سرم به کار خودمه ا دل تنهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت دل تنهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : malakaha بازدید : 21 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 18:54

قبلها اعتقاداتم خیلی قوی بود نماز میخوندم فراموش میکردم ولی الان نمیدونم چی کار کنم خدایا خودت یه راهی جلو پام بزار دل تنهای من...
ما را در سایت دل تنهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : malakaha بازدید : 21 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 18:54